آخ ...

چه حيف شد . از اين صدا محروم شديمممممممممم

از عصري داشتم واسه ناصريا پريه ميكردم و متن مينوشتم

از عصري حالم بود .

. بخونش

دل من يه روز به دريا زد و رفت *

پشت پا به رسم دنيا زد و رفت

زنده ها خيلي براش کهنه بودن *

خودشو تو مرده ها جا زد و رفت

بار دلتنگتو بستي ديگه وقت رفتنه *

داري ميري و فقط خاطره هات سهم منه

دلم از حادثه خونه چشام از خاطره خيس ...

دوست داري برو ولي...

دل اگه خونه غم شد من اگه پريشونم *

تا ابد من به ياد عشقت ترانه ميخونم

من پر حس نيازم تو نجيب و بي همتا* ديگه از اون نگاه پاکت جدا نميمونم

دل ساده اوني که تنها تو براش بودي تموم دنيا*حالا خونه غمه تواين شب ها

مي دونم همه دلم اسيره عاشق عشق تو مث کويره *غم تشنگي ميمونه رو لبها

ناصريا شايد دخترت نازنين ميخواد که تو براش نديم اطلسيها رو بخوني ولي گريه امونش نميده که بهت بگه ...

تو نديم اطلسيها تو بهار خونه بودي*پدرم براي بودن تو چه عاشقونه بودي

ما هم با فرياد و باسوز گفتيم:

تو رفتي و دل ما شب دلواپسي شد*

تو بهت تلخ غربت اسير بي کسي شد

يا فاطمه بنت نبي اي هم دل و جان علي اي با شکوه اي والا... يا زهرا

دلامون گرفته ناصريا مثل روزاي باروني از اون هواها که خودت حال و هواشو ميدوني...ناصريا پشت اين پنجره ها که هيچ !تو دلاي ما داره بارون ميباره ...حالا که رفتي سفرت بخير..ولي واسه خوب شدن زخم اي دلواپسي ما چه کنيم؟؟تو بهت جاده ها ...تو بهت اين روزا که هيچي ديدني نيست...نميتونيم چشامونو ببنديمو و جاش يه رويا بذاريم ...تو مسافر و ما غريب..آره !ميدونيم که تو راه عشق همرو جا گذاشتي...اما ديگه کي سکوت کوچمونو ترانه بارون بکنه ؟؟؟دلامونو به ضيافت ترانه مهمون بکنه ؟گفتي تنها دليل بودنم خوندن اين ترانه هاست...مگه ترانه ها تموم شدن ؟؟؟؟؟