با سلام و تشكر از اظهار لطفتون .
تا شكوه شگفت لحظه ها را نشناسي
چشمهايت به مهماني رنگين كمان نخواهد رفت .
اميد كه شادمان باشي و آسوده خاطر .
ياهو
سلام عزيز!!!!چي شده كه ديگه نفس نميكشه؟؟؟؟ممكنه بدونيم؟فكر ميكنم برا مخاطباي وبلاگت مهم باشه
يا حق
با يا د او
پار سال بيست سال داشتم .پيار سال نوزده سال.پس پيارسال هجده ساله.چشممو که بهم گذاشتم ديدم بيست و يک سال دارم .سريال جوانيم تکرار نداشت و کسي نميتونست اونو ضبط کنه ...سلام اين ادرس جديد وبلاگه .اگه ممكنه لطف كنين اين لينكو اضافه كننينwww.etreyaas.blogfa.comضمنا برميگردم
سلام...آخه چرا؟؟؟؟؟
البته ممكنه امثال من_ كه خاموش به وبلاگتون سر مي زدند_ به رسميت شناخته نشند ولي خوشحال ميشم روشنمان كنيد....
يا علي
سلام
وبلاگت حيف بود اما...
خيلي چيز ها حيف تر از اون وجود داره كه تو بخاطرشون از يه صفحه كه تمام داراييت تو اين انبوه بود مي گذري
اما اينم بگم پارسي بلاگ يه وبلاگ عالي و توپ رو از دست دادها!!!
سلام.
من واقعا متاسفم.
كمد گذاشتن جلوي پنجره را دوست ندارم. هم براي اتاق و هم براي خيابان متاسفم ..
عابر..
با نام خدا و سلام
خدا كند كه روشنايي شمع وجود شما از پلوتون هم بگذرد و به خاموشي نگرايد.
به نظر من مسابقه يك هدف فرعي بايد باشد. مهم اينه كه شما اكنون در يك دنياي جديدي قرار داريد. پس به نفس كشيدن ادامه دهيد.
التماس دعا