آدمهایی هستن که نه دین و ایمان درست حسابی دارن نه اعتقاد و محدودیتی اما انگار دنیا هم به کامشونه!!
از اون طرف یه عده هم اعتقاداتشونو سفت چسبیدن وهرچی روزگار بهشون سخت میگیره دست از هرچی بکشن یه چیزایی توی خونشون تزریق شده.
حالا این وسط یه دسته سومی هم هستن
اونهایی که ایمان آوردن راهو پیدا کردن تکلیفشون رو هم میدونن
اما یه جاهایی آب روغن قاطی میکنن یه دفعه میزنن رو دنده لج و لجبازی
حالا با کی معلوم نیست ،میزنن جاده خاکی
اون وقته که بد میبینن سرشون میخوره به سنگ بد جور
سنگه بهشون میگه آخه احمق تو دیگه چرا؟!تو که میدونستی یه جاده ای هست،یه سنگی هست...
خلاصه اینکه کسی که راه رو شناخت اگه بیراهه بره بخشیدنش خیلی سخت میشه
آخه عهد و پیمان که شوخی بردارنیست.
میترسم از خرابی ایمان که میبرد محراب ابروی تو حضور نماز من!
چه ربطی داشت؟
حالا اینا رو گفتم که به اینجاش برسم:
کسی که با شهداعهد بست باهاشون رفاقت کرد بعد تو یه لحظه عهدشو فراموش کردحقشه که
بزنن پس کله اش ...ولی اونقدر با مرام هستن که اگه دوباره بره سراغشون ردش نکنن
یه نکته جدید هم امروز یاد گرفتم بگم شما هم یاد بگیرید؟
شیعیان از اضافه خمیر مایه ائمه درست شدن
واسه همین هر چه بدی کنن ذاتشون بد نیست
اخر اخرشو حساب کنی بچه شیعه ان
مهر علی و بچه هاش تو دلشونه
من که خیلی ذوقیدم شما چی؟؟؟؟؟؟؟
یا علی و بچه هاش هر چی میخواین بزنین پس کله ام
اگه یه روز منو نزنین فکر میکنم فراموشم کردین اونوقت
.
.
.
.
.
.
گریه میکنما..
.
.
حالا بی زحمت واسه یه نفر دعا کنید(چیکار داری کیه؟ شما دعا کن)
این عکسم واسه تو به امید دیدار