سلام
این که دیر به دیر مصدع اوقات میشیم واسه اینه که..
مسافرم دیگه!البته ظاهرا فقط رو یه مدار دارم دور خودم می چرخم
به هر حال این چند خط دستپخت جدید ماست امید است مقبول افتد
یا رب نظر تو برنگردد...
دنیا سر جنگ دارد انگار
با این دل زار و خسته من
جز دیدن او مگر چه می خواست
چشمان به خون نشسته من؟
پرواز کسی به من نیا موخت
بیچاره دل شکسته من!
دلخوش به خیال پر زدن بود
مرغ پر و بال بسته من
یارای تحمل غمش نیست
در روح ز جسم رسته من
اندوه و غم است و اشک حسرت
تقدیر دل شکسته من
پیمان وفا شکست و بگریخت
صیاد ز دام جسته من
شد آخر سر غبار راهش
ذرات ز هم گسسته من!
مسافر